به گزارش سرویس صنفی آموزشی «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ در روزهای گذشته اظهاراتی از رضا مرادصحرایی وزیر آموزش و پرورش در یک برنامه تلویزیونی منتشر و پخش شد که ادعا کرده خانوادههای کسانی که فرزندان خود را به مدارس پولی میفرستند خودشان انتخاب کردهاند و کسی به آنان اجبار نکرده است. سپس در جواب مجری که میگوید هر کسی پول داشته باشد بدش نمیآید فرزندش را به مدرسه خوب بفرستد، جواب میدهد این یک انتخاب است همانطور که وقتی ماشین بهتری میخواهید پول بیشتری باید بدهید!
تقلیل آموزش به کالای خصوصی و پولی
مشخص نیست که تا چه میزان و تا چه زمان لازم است دستهای از نکات تکراری درباره آموزش و عدالت آموزشی تکرار و مطرح شود. معلوم نیست چند بار دیگر باید گفته شود آموزش یک کالای عمومی و یک حق همگانی است که به آحاد افراد جامعه صرف نظر از میزان ثروت و موقعیت اجتماعیشان تعلق میگیرد و قانون اساسی نیز این حق را به رسمیت شناخته و دولت را در این زمینه مسئول و مکلف کرده است. معلوم نیست چرا ما باید مدام بر سر ابتداییترین مسائل در جا بزنیم.
همانطور که گفته شد آموزش یک کالای عمومی است. با شنیدن نام کالای عمومی یکی از مفاهیمی که بلافاصله به ذهن هر اقتصادخواندهای که درس اقتصاد بخش عمومی را خوانده باشد خطور میکند، مفهوم شکست بازار است.
شکست بازار در کالاهای عمومی دلایل مختلفی دارد. ویژگی کالاهای عمومی این است که مکانیسمهای بازاری و بخش خصوصی از تولید کارا و بهینه این کالاها ناتوان هستند. اگر آموزش به سازوکار بازاری و خصوصی تقلیل داده شود سبب میشود صرفا افرادی که از لحاظ مالی و اجتماعی توانگر هستند بتوانند از آموزش باکیفیت برخوردار شوند، در حالی که کالای عمومی متعلق به همگان و حق همگان است.
بنابراین لازم است که فرصتهای برابر آموزش باکیفیت طوری توزیع شود که افراد فقیر و غنی از لحاظ نصیب آموزشی تفاوتی با هم نداشته باشند. همچنین باید گفت آموزش یکی از سکوهای کاهش نابرابری در جامعه است و در ارتقای موقعیت اجتماعی افراد سهم برجستهای دارد. در زمینه تولید و اشتغال نیز نقش کلیدی آموزش مناسب غیر قابل انکار است.
آش نخورده و دهان سوخته لیبرالیسم!
آنچه مایه تعجب است این است که عدهای سخنان مدافعان نابرابری در آموزش را به لیبرالیسم نسبت میدهند و ناسزا نثار این مکتب میکنند. در پاسخ باید گفت حتی بسیاری از نظریهپردازان و متفکرانی که هر کدام به نحوی در طیف فکری لیبرالیسم جای میگیرند در عمومی و همگانی بودن آموزش هیچ تردیدی ندارند و قاطعانه از توزیع برابر فرصتهای آموزشی دفاع میکنند. افرادی مثل آمارتیا سن، محبوب الحق و جان رالز از جمله این افراد هستند. بنابراین باید به کسانی که ادعای مسلمانی میکنند و در عین حال نابرابری آموزشی را توجیه میکنند گفت حداقل از این متفکران بیاموزید!
اتمام حجت امام صادق ع درباره عدالت آموزشی!
مرحوم علامه محمدرضا حکیمی در کتابی که تحت عنوان ویژگیهای حکومت صالح منتشر شده و در واقع بخشی از جلد نهم کتاب الحیات ایشان است حدیثی تکاندهنده از امام صادق ع نقل میکنند: نظر بعضی عالمان و معلمان این است که دانش را به فرزندان خانوادههای ثروتمند بیاموزند و نه افراد خانوادههای نیازمند؛ اینگونه عالمان و معلمان در قعر سوم جهنم جای دارند!
گزارش از حسین احسانیزاده